کتاب تمساح

کتاب تمساح داستانی واقعی درباره تمساحی است که در تیمچه، مردی را در سن پختگی و با ظاهری برازنده زندهزنده، بهتمامی و بیباقی بلعید! و پیامدهای ماجرای این اتفاق در داستان روایت میشود! تمساح پس از انتشار در سال ۱۸۶۵، بحثهای تند و دنبالهداری را میان منتقدان و ادبا، دربارهی انگیزه اصلی نویسنده از خلق چنین اثری برانگیخت. از دل ماجرای کارمند کمخردی که سر از شکم تمساح درآورد، تعابیر و تفاسیر گوناگونی حاصل شده؛ از مقایسه با یونس در شکم ماهی گرفته تا تقابل فرهنگها.
فیودور داستایفسکی در این داستان بلند، با متنی طنزگونه، کوتاه و نیمهتمام به نقد شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روسیه در آن سالها میپردازد که بحثهای زیادی نیز به دنبال داشت. داستایفسکی در کتاب تمساح جامعهای را نقد میکند که وجدان را به فراموشی سپرده و فقط به بلعیدن فکر میکنند. احتمالاً در دنیای امروز و در جامعه فعلی اگر این کتاب نوشته میشد، گرگ جایگزین تمساح بود.